کد مطلب:318410 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:232

گفتار پنجم
راه كارهای تحقق اندیشه های امام خمینی قدس سره

روحانیان پیرو اندیشه های امام خمینی قدس سره



روحانیانی كه اندیشه های سیاسی امام خمینی را در ایران بسط و گسترش می دادند، در یك تقسیم بندی ابتدایی دو دسته بودند:



گروه اول: كسانی بودند كه علاوه بر فعالیتهای علمی، به لحاظ رفتار سیاسی، عملگرا بودند و روزگار را بین زندان و تبعید و آزادی به سر می برده، می كوشیدند تا ضمن مبارزه، از اقداماتی كه دیگر گروه های مذهبی داشتند، حمایت كنند.



فعالیت این گروه، طبعاً بر محور اقدامات امام خمینی و پذیرش رهبری ایشان بود، آیات و حجج اسلام منتظری، ربانی شیرازی، شهید سعیدی، سید علی خامنه ای، هاشمی رفسنجانی، شهید فضل الله محلاتی، مهدوی كنی، خزعلی، یزدی، خلخالی، گرامی، مشكینی، موحد كرمانی، شهید اندرزگو و... نمونه های فعالی هستند كه در این گروه جای می گیرند. تعدادی از طلاب انقلابی نیز با این گروه در ارتباط بودند كه بسیاری از آنان طی سالهای پس از پنجاه، بارها به زندان افتادند. اینها نقش مهمی در سیاسی كردن حوزه و محیط تبلیغی خود ایفا كردند. نشریه «بعثت» و «انتقام» در سال 1343، محصول كار همین روحانیان انقلابی است. این جمع كه نخستین تشكل نامنظم انقلابی را در قم تشكیل می دادند، به شكلهای مختلفی در مسایل انقلاب، تقویت رهبری و مرجعیت امام و انتشار اعلامیه با یكدیگر همكاری داشتند. پایگاه اصلی طلاب جوان انقلابی در قم، مدرسه فیضیه، حجتیه، خان و مسجد امام حسن عسكری علیه السلام بود.



همراه این گروه، جمعی از علمای سایر شهرها نیز قرار داشتند كه از شاگردان یا علاقه مندان امام خمینی بودند و طی سالهای پس از تبعید امام تا آغاز انقلاب اسلامی، فعالیت سیاسی داشتند. در زمره این افراد، می توان به شهید صدوقی، شهید مدنی، شهید قاضی طباطبایی، شهید دستغیب، آیت الله خادمی و... اشاره كرد. جمع گسترده ای از این افراد در شهرهای مختلف وجود داشتند كه با امام در ارتباط بودند.



فعالیت تمامی افراد این گروه، از سال 1354 به بعد شدت یافت و شمار بیشتری از روحانیان به این جریان پیوستند. تبعیدیهای پس از سال 1354 و نیز ممنوع المنبرهای این دوره، شامل تعداد فراوان روحانیانی است كه در این گروه جای گرفته و فضای مذهبی كشور را با مسایل مبارزاتی درهم آمیختند.*



این تبعیدیها در سال 1356 علی رغم اعلام فضای باز سیاسی، بر تعدادشان افزوده شد، از جمله: استادان و فضلایی كه مراسمهای بزرگداشت مرحوم آیت الله مصطفی خمینی را برگزار می كردند، یا حركتهای اعتراض آمیز طلاب حوزه علمیه قم را در برابر انتشار مقاله 17 دی برنامه ریزی و برگزار می كردند، با ایجاد ارتباط میان روحانیان تبعیدی با مردم از یك سو، و رفت و آمد دیگر مبارزان با آنان در مناطق یاد شده، از سوی دیگر بازهم بر وسعت نفوذ روحانیان انقلابی افزوده شد.



گروه دوم: روحانیانی بودند كه پس از سال 1344 فعالیتهای خود را در راستای تشریح مبانی فكری اسلام متمركز ساخته، به كارهای فرهنگی می پرداختند. عدم وجود بنیادهای فرهنگی جدی، پاسخگویی به شبهات ضد دینی و تبلیغات متجددین كه وسایل ارتباط جمعی را هم در اختیار داشتند، و تلاش فكری غیر مستقیم برای نامشروع نشان دادن حكومت پهلوی، از نكاتی بود كه مورد توجه این گروه قرار گرفت. در رأس این گروه، شهید مرتضی مطهری قرار داشت كه پس از یك دوره فعالیت در هیأتهای مؤتلفه، به كار فرهنگی روی آورد. عناوین آثار شهید مطهری می تواند وضعیت فرهنگی آن دوره و دشواریهای آن را نشان دهد. پرداختن به بحث ملیت و مذهب، مسئله حجاب، و نقد ماركسیسم از آن جمله است. بیشتر موضوعات سخنرانی ایشان طرح مسایل عقیدتی و اجتماعی از دیدگاه اسلام بود.



استاد مطهری همیشه طرف اعتماد امام بود و می كوشید تا اوضاع فرهنگی ایران را به ایشان منعكس كند. و در منبرها و سخنرانیهای خود در حسینیه ارشاد، انجمنهای اسلامی مختلف در دانشگاه های تهران و شیراز و... علاوه بر مباحث دینی، به طرح مباحث مذهبی - سیاسی نیز می پرداخت. علی رغم دورانی كه استاد مطهری پس از شكست برنامه اصلاحات حوزه علمیه قم در زمان آیت الله بروجردی، در تهران ساكن شد. هفته ای دو روز را در سالهای 57-1354 به قم می آمد و درسهای مختلفی را از جمله تفسیر و فلسفه تدریس می نمود.



آیت الله محمدتقی مصباح نیز كه تا سال 1344 مشغول فعالیتهای سیاسی - مطبوعاتی بود، به كار فرهنگی روی آورد و در مدرسه حقانی به تدریس فلسفه و معارف قرآن پرداخت، سپس در سال 1355 با ایجاد بخش آموزش مؤسسه در راه حق، تدریس این دروس را در آنجا ادامه داد.(1)



از جمله این افراد شهید آیت الله دكتر بهشتی است. او سالهای قبل از وقایع 15 خرداد 1342 در صدد ارائه طرح حكومت اسلامی بود كه بخشی از آن تحت عنوان «حكومت در اسلام» در مجله «مكتب تشیع» در سال 1338 منتشر شد و پس از آن نیز با عده ای از فرهیختگان روحانی در زمینه حكومت اسلامی به تحقیق پرداخت كه حاصل آن تهیه طرح جامعی برای حكومت اسلامی است كه در این طرح، به روشنی مباحث ولایت فقیه را مطرح ساخته است.(2)



از جمله فعالیتهای فرهنگی شهید بهشتی، تاسیس دبیرستان دین و دانش در قمدر سال 1330 بود كه این امر در امتداد سیاست تأسیس مدراس ملی و در واقع،مذهبی دنبال می شد. ادامه تأسیس این نوع مدارس در شهرهای دیگر از جمله تهران مؤثر بود، همانند: تأسیس مدرسه رفاه و مدرسه علوی كه در دوران پرتلاطم انقلاب محل استقرار امام خمینی و كمیته استقبال در این مدارس بود. همچنین اشتغال در آموزش و پرورش و تهیه و تدوین كتابهای دینی نیز از جمله خدمات فرهنگی شهید بهشتی است.(3)



اندیشه و تلاش در راستای ایجاد یك برنامه جدید آموزشی كه جوابگوی نیازهای جامعه باشد، برای مدارس حوزه علمیه قم، از جمله اقدامات ارزشمند شهید بهشتی است كه مدرسه منتظریه (حقانی) نمونه ای از آن است.(4)



حضور ایشان طی سالهای 49-1346 در مركز فرهنگی هامبورگ آلمان از دیگر فعالیتهای فرهنگی شهید آیت الله دكتر بهشتی است كه در شكل گیری و انسجام تشكلهای اسلامی دانشجویان خارج از كشور، ثمربخش بود.



در پیش نویس اولیه قانون اساسی، بنا به ملاحظاتی بحث ولایت فقیه مطرح نشده بود(5)، اما در زمان تشكیل مجلس خبرگان و در راستای تصویب و تدوین قانون اساسی كه عمدتاً در مجلس خبرگان توسط شهید بهشتی مدیریت و هدایت می شد، بحث ولایت فقیه علی رغم بعضی مخالفتها در قانون اساسی پیش بینی شد.



در بحبوحه انتقال قدرت با سقوط رژیم پهلوی و استقرار جمهوری اسلامی، نیاز به تماس با سران ارتش، جهت جلب همكاری آنان در دوران انتقال قدرت و درخواست نمایندگان آمریكا برای ارتباط با نیروهای مذهبی، اعضای شورای انقلاب، شهید بهشتی را برای این وظیفه خطیر انتخاب كردند.



مسئولان سفارت آمریكا در تهران تماس و ارتباط خود را با بختیار و با مخالفان از جمله آیت الله بهشتی كه به عنوان دستیار عمده امام خمینی در تهران شناخته شده بود، بر قرار ساختند.(6)



از شهید بهشتی در مورد این گفت وگوها نقل شده است: «... اصولاً در دنیا تماس سیاسی با دیگران داشتن، اجتناب ناپذیر است. در موارد معینی با صراحت این را اعلام كرده ام كه اگر رهبران و مسئولانی در جامعه به جای داشتن مواضع قدرت روشن، بروند سراغ مقدس بازی سیاسی (مقدس بازی سیاسی این است كه یك نفر كه یك مسئولیت سیاسی دارد، بگوید اصلاً نمی پذیرم بایك خارجی یك كلمه حرف بزنم كه مبادا جامعه ما را بدنام كند). من این روحیه را همواره به عنوان یك ضعف نامیده ام. می گویم یك آدمی قوی از برخورد با دشمن در موقعیتهای مناسب نه تنها سرباز نمی زند، بلكه حسن استفاده می كند».(7)



«ما باید با مردم روابط باز و روشن برقرار كنیم و به آنها بگوییم كه اینها تقاضای ملاقات كرده اند و ما هم به نظرمان آمد می تواند مفید باشد. بنابر این، پذیرفتیم و در این ملاقات هم با آنها از موضع قدرت برخورد داشتیم».(8)



«مهم این است كه اگر افراد صحبت می كنند، چگونه صحبت می كنند. یا خود من با نمایندگانی از خارج صحبت كرده ام و بعداً كه اسناد لانه جاسوسی را در آوردند، توی یكی از همان اسناد این جمله آمده است: «... و او را به هیچ عنوان نمی توان فریب داد...».(9)



در كنار این جریان، محمدتقی فلسفی، محمدتقی جعفری، امامی كاشانی، شهید جواد باهنر و حلقه وابسته به آنان كه سالها در آموزش و پرورش به كار فرهنگی اشتغال داشتند، بیشتر این افراد در سال 1356 به طور صریح وارد عرصه مبارزه شده و ممنوع المنبر شدند.(10)



فعالیتهای فرهنگی - سیاسی حوزه علمیه قم

الف. مؤسسات فرهنگی حوزه



حضور فعال روحانیان در صحنه سیاسی كشور تا سال 1343، تا اندازه ای طلاب و فضلای جوان را با سازماندهی آشنا ساخت. مهم تر آنكه بحث اصلاحات در حوزه، سازماندهی فكری آماده كردن طرحهای فكری برای ورود جدی تر در صحنه عمل و تربیت نیروی فكری لازم را مطرح نمود. بر این اساس، لزوم اصلاحات در سال 1343 مورد تأكید برخی از فضلای حوزه علمیه قرار گرفت.



1. دارالتبلیغ اسلامی: طرح ایجاد آن توسط آقای شریعتمداری در سال 1342 مطرح گردید و در سال 1344 رسماً افتتاح شد. این مركز آموزش توانست. طلاب جوان را با آموزه های جدید در علوم انسانی - دینی آشنا كند.



ایجاد مركز آموزش برای زنان طلبه نیز برای اولین بار در دارالتبلیغ صورت گرفت. همچنین انتشار مجلاتی، مانند: نسل نو برای جوانان و پیام شادی برای كودكان با مدیریت آقای سید هادی خسروشاهی و چاپ كتابهای متنوع و مجله پژوهشی - علمی به زبان عربی با نام الهادی از جمله فعالیتهای دارالتبلیغ است. وجود چند مجله در این مركز، سبب رونق نویسندگی طلاب و فضلای جوان شد. از سوی دیگر، این مركز فرهنگی به نوعی مشابه كاری بود كه مبلغان مسیحی در جهان اسلام برای مسیحی كردن بچه های مسلمانان انجام می دادند. همچنین توجه به نقد ماركسیسم یكی دیگر از زمینه های علمی شكل گیری این مركز بوده است.(11)



برنامه های درسی دارالتبلیغ، نهج البلاغه، عقاید، تراجم علمای اسلام، فن نویسندگی، ادبیات فارسی، فن خطابه، تاریخ اسلام، درایه و حدیث شناسی، تفسیر قرآن و فقه و هیئت بود. اینها مباحثی بود كه جزو درسهای رسمی حوزه به شمار نمی آمد. دوره اول این مركز با شركت 125 نفر و دوره دوم با 145 نفر شروع به كار كرد.



البته، ایجاد چنین مركز فرهنگی با آن گستره مورد نظر و به ویژه توجه به امور بین المللی و جذب طلاب خارجی، به نوعی موافقت دستگاه امنیتی رژیم را طلب می كرد. این امر برای طلاب انقلابی و حتی برخی از افراد مستقل غیر انقلابی هم قابل تحمل نبود؛ چرا كه در شرایطی كه یك جنبش جدی ضد پهلوی ایجاد شده، تأسیس چنین مركزی نوعی منحرف كردن مسیر حركت انقلابی تلقی می شد.(12)



2. مؤسسه در راه حق: یكی دیگر از مؤسسات فرهنگی قم كه در سال 1343 آغاز به كار كرد، مؤسسه در راه حق بود كه طلاب جوان و فاضل آن را تأسیس كردند. این مركز صرفاً فرهنگی بود و ضمن نشر نشریات چند برگی رایگان، در زمینه های اصول دین، فروع مذهب و مسایل مختلف اجتماعی و اقتصادی، فعالیت می كرد. انگیزه تأسیس این مؤسسه، مبارزه با افكار كسانی بود كه مذهب را علیه مذهب به كار گرفته و تا مرتبه حیوانی نفس تنزل داده بودند. مبارزه با مسیحیت و تبلیغات مسیحیان كه در دهه 40 بسیار گسترده بود، از اهداف اصلی این مؤسسه به حساب می آمد. در دهه چهل تا حدودی در دهه پنجاه، این مركز در نشر این قبیل نشریات، از هر جهت، موقعیت ممتازی داشت.(13)



ب. مدارس نوین دینی



در غیاب امام خمینی قدس سره از قم، چهرگان فاضل حوزه، راه سیاسی امام را دنبال می كردند و در ضمن فرصتهای مناسب به بحث و تحقیق علمی خود نیز ادامه می دادند. اما اداره عملی حوزه و رسیدگی به امور طلاب جوان، كاری بود كه می بایست جدی تر گرفته می شد. در این راستا، چندین مدرسه تأسیس شد كه هر كدام به نوعی به تربیت نسل جدید طلاب كمك كرد.



1. مدرسه حقانی: از جمله مدارسی كه در قم برای طلاب تازه وارد ایجاد شد، مدرسه منتظریه بود كه به اسم بانی آن مرحوم حاج علی حقانی شهرت یافت. این مدرسه در سال 1341 آغاز به كار كرد. برنامه های مدرسه توسط آقایان شهید بهشتی، ربانی املشی، مشكینی، حائری تهرانی، جزائری و قدوسی برنامه ریزی می شد و آقایان مصباح، جنتی، آذری قمی، در تدریس و پژوهش با مدرسه همكاری داشتند. مدرسه حقانی كه به لحاظ برنامه ریزی درسی از شهرت بالایی برخوردار بود، با حمایت فكری اساتید زیادی به تربیت نسلی از طلاب جوان پرداخت. (14)



2. مدرسه رسالت: از دیگر مدارس جدید قم در سال 1352، مدرسه رسالت بود كه به همت آقای یوسفی دشتی تأسیس شد. در این مدرسه افزون بر توجه به متون درسی جدید، در جهت آموزش درسهای غیررسمی حوزوی نیز تلاشهایی صورت می گرفت.



3. دارالزهرا و مكتب توحید: از سال 1350 به موازات دارالزهراء كه كار تربیت خواهران طلبه را به صورت برنامه روزانه از سال 1349 دنبال می كرد، مكتب توحید تأسیس شد.



4. مدرسه آیت الله گلپایگانی: درست در سالهای پیش از انقلاب، آیت الله گلپایگانی نیز دست به ایجاد مدرسه ای زد كه البته در قیاس با مدارسی چون حقانی یا رسالت نوگرا نبود؛ اما به هر روی شمار زیادی طلبه جوان (640 نفر در سال 1350)، با برنامه ریزی تحصیلی دقیق، چیزی كه پیش از آن وجود نداشت، در این مدرسه به تحصیل مشغول بودند. این مدارس نیروی عظیمی را در چند سال پیش از انقلاب برای تبلیغ فراهم نمود.(15)



ج. مجلات حوزوی



در ادامه حمایتی كه آیت الله بروجردی از انتشار ماهنامه مكتب اسلام داشت، در دوره بعد نیز علاوه بر مكتب اسلام، مكتب تشیع، سالنامه معارف جعفری و نشریه مسجداعظم، در راه نشر مسایل اسلامی از دیدگاه حوزه، انتشار یافت. همچنین به این نشریات، سه نشریه الهادی، پیام شادی و نسل نو را كه توسط دارالتبلیغ منتشر می شد، باید اضافه نمود.(16)



د. اسلام اجتماعی و سیاسی در سایه ترجمه آثار عربی به فارسی



این رسالت نیز در امتداد فعالیتی بود كه از زمان آیت الله بروجردی احساس می شد كه در همان راستا پس از 15 خرداد، یك جریان فرهنگی دیگری نیز در میان برخی از روحانیان و روشنفكران متدین این دوره پدید آمد كه در نشان دادن بُعد اجتماعی و سیاسی اسلام و برخورد آن با مسایل فرهنگی و سیاسی عصر، نقش مؤثری داشت و به هر روی، تلقی تازه ای از بُعد اجتماعی اسلام، در قیاس با آنچه در حوزه های علمیه بود، به دست می داد. این حركت، ترجمه آثار سید قطب از رهبران دینی اخوان المسلمین مصر و برادرش محمد قطب به فارسی بود. اندیشه های اخوان المسلمین كه به ویژه از بُعد دینی، در آثار سید قطب و محمد قطب انعكاس می یافت، در میان روحانیان جوان ایران تأثیر گذاشت. اشاره به برخی از این ترجمه ها، حاكی از گسترده بودن این حركت فرهنگی است:



# 1. آثار فارسی شده سید قطب:



آینده در قلمرو اسلام، سید علی خامنه ای، تهران: 1346.



ویژگیهای جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی، محمد خامنه ای، تهران: 1352.



فاجعه تمدن و رسالت اسلام، علی حجتی كرمانی، تهران: 1351.



عدالت اجتماعی در اسلام، هادی خسروشاهی، زین العابدین قربانی، تهران: 1355.



# 2. برخی از آثار فارسی شده محمد قطب:



فرد و اجتماع، غلامرضا سعیدی، تهران: 1346.



جاهلیت قرن بیستم، صدرالدین بلاغی، تهران: 1346.



انسان بین مادیگری و اسلام، خلیل خلیلیان، تهران: 1341.



اسلام و نابسامانیهای روشنفكران، محمدعلی عابدی، تهران: 1351.



شبیه همین آثار، ترجمه كارهای ابوالاعلی مودودی متفكر پا كسانی بود كه برخی از آثارش به فارسی ترجمه شد، از جمله:



اول اخلاق ما، بعد تمدن آنها، غلامرضا سعیدی.



اسلام و مشكلات اقتصادی، هادی خسروشاهی، تهران: فراهانی.



اسلام در دنیای امروز، وظیفه جوانان مسلمان، احمد فرزانه، تهران: بعثت.



اسلام و تمدن غرب، ابراهیم امینی، تهران: كانون انتشار، 1356.



نتیجه این ترجمه ها، تقویت افكار مذهبی و فراهم آوردن مطالب تازه برای روحانیانی كه برنامه های سخنرانی داشتند، مفید بود. علاوه بر آن تا این زمان، پس از سه چهار دهه غفلت و سركوب روحانیت، چنین تصور می شد كه تنها روشنفكران غیر مذهبی هستند كه با مسایل اجتماعی سر و كار دارند. با آمدن این آثار به صحنه، در كنار آثار شماری از نویسندگان مذهبی در داخل، راه برای ورود طلاب به حوزه های روشنفكری و اجتماعی فراهم گردید.(17)

1. همان، ص 145.

*- ر.ك به ضمايم.

2. همان، صص 154 - 146.

3. همان، ص 173.

4. همان، صص 164، 155، 154.

5. همان، ص 165.

6. عباس زارع، آخرين انقلاب قرن، پيشين، 125.

7. ابراهيم يزدي، پيشين، ص 256.

8. همان، ص 259.

9. همان، ص 261.

10. همان، ص 264.

11. رسول جعفريان، پيشين، ص 154.

12. همان، ص 163.

13. همان، ص 158.

14. همان، ص 168.

15. همان، ص 166.

16. همان، ص 169.

17. همان، ص 174.